ادبیات آذربایجان در دوره ی صفویه
نصير باکويي يکی از نخستين شاعران ترکی آذربايجانی است که در اواخر سدهی سيزدهم ميلادی در باکو میزيست. او با غازان خان و اولجاتيو مغول معاصر بود. اولجايتو به باکو رفت و اهالی را از برخی مالياتها معاف کرد که نصير در اين باره مخمّسی سرود. نخستين شعر ادبی نيز در اين سده پديد آمد. محمد بن هندوشاه نخجوانی معروف به شمس منشی کتاب «صحاح الفرس» را که يک فرهنگ فارسی به ترکی است، به نگارش درآورد. کتاب صفوة الصفاء اثر ابن بزاز اردبيلی در شرح مقامات شيخ صفیالدين اردبيلی، از آثار ارزشمند اين دوره است. در اين سده همچنين شيخ صفیالدين اردبيلی (مرگ 713ق/ 1336م) کتابی ترکی و فارسی تحت عنوان «قارا مجموعه» يا «سيرالصوفيه» و يا «مقالات و مقامات» نوشته است.
در کتابهای افضل التواريخ (فضل الله همدانی)، تعليقات مينورسکی بر تذکرة الملوک، سفرنامهی شاردن و کتاب دانشمندان آذربايجان (محمدعلی تربيت) از اين کتاب نام برده و اشاره شده است که کتاب «قارا مجموعه» در کتابخانهی سلطنتی بريتانيا نگهداری میشود. به گفتهی شاردن وقتی شاهان صفوی عازم جنگ میشدند، روحانيان به اين کتاب مراجعه میکردند. کمال الدين عبدالقادر مراغهای متولد 754ق که در زمان جلايريان میزيست، کتاب الادوار را به ترکی ترجمه کرده است. او در 837ق در هرات درگذشت. از او اشعاری نيز به پهلوی در دست است. اين بيت از اوست:
ای جان جهان، بحر صفا بيزی اونوتما و ای ماه جبين، مهر لقا بيزنی اونوتما
يکی از آثار مهم نثر ترکی آذربايجانی، کتاب سيرت نبی نوشتهی قاضی مصطفی ضرير ارزرومی است. نويسندهی نابينايي که در نظم و نثر دستی داشت. او اين کتاب را در سال 779ق در سفر به مصر، به خواهش ملک منصور علی پادشاه مصر نوشت. کتاب مهم ديگر در اين سده، ترجمهی کتاب «فتوح الشام» به ترکی است.
برجستهترين شاعر سدهی هشتم آذربايجان، سيد عمادالدين نسيمی است. نسيمی متولد 1369م در شماخی است. او برای نخستين بار اولين ديوان را به زبان ترکی آذربايجانی پديد آورد. او ديوانهای فارسی و عربی نيز داشته ولی ديوان عربی او در دست نيست. نسيمی شاگرد فضل الله نعيمی رهبر طريقت حروفيه بود. شعر نسيمی زيباترين نمونهی شعر غنايي است. شعر او به سبک ادبی شعر آذربايجان شکل داده است. نسيمی در اشعار خود از غزل، قصيده، مثنوی، مستزاد و ترجيع بند استفاده کرده است. رباعيات فلسفی او نخستين رباعيات ترکی آذربايجانی هستند. از جمله:
گل کی مشتاق اولموشام ديدارينا وئرميشم جان زلف عنبر بارينا
محرم ائتدين چون منی اسرارينا ای پری گل چک منی بردارينا
شاعر ديگر آذربايجانی سيد معينالدين حسين تبريزی معروف به قاسم انوار (تولد 757 سراب- مرگ 837 جام) است. او در شعر قاسم يا قاسمی تخلص میکرد. از بزرگان عرفای ايران و مردی بسيار دلير و بیباک بود. در دربار الغ بيگ نوهی تيمور لنگ میزيست. در زبان فارسی شاعری زبردست بوده و گاهی به زبان ترکی و گيلگی نيز شعر میسرود. شيخ الوان شيرازی نيز به ترکی آذربايجانی شعر میسرود. جهانشاه قرهقويونلو فرزند قرهيوسف (که در سال 839 ق به حکمرانی آذربايجان رسيد) به ترکی و فارسی شعر میسرود. او حقيقی تخلص میکرد. در ديوان او 116 غزل و يک مستزاد فارسی و 91 غزل و 33 رباعی ترکی وجود دارد. او با عبدالرحمن جامی مراوده داشته و او را استاد خود میدانست.
زبان ترکی در سدهی نهم دوشادوش زبان پارسی پيش میرفت. با پيشرفت زبان ترکی در آذربايجان که با حکومت ايلخانان تقويت شده بود، شعر و ادب پارسی در شمال آذربايجان از رونق افتاد. شاعرانی چون کمال الدين مسعود شروانی، محمود بن پيرکرد بن امير شروانی و مولانا شمس الدين بردعی متخلص به حمدی به دليل جنگهای مختلف، ناگزير ترک ديار کرده و عثمانی رفتند.
کار فرهنگ نويسی نيز همچنان ادامه يافت. فرهنگ ابراهيمی يا شرف نامهی منيری تأليف قوامالدين ابراهيم نارونی به سال 878ق از فرهنگهای چند زبانهی سدهی نهم است. اين فرهنگ به زبانهای عربی، فارسی و ترکی نوشته شده است. در نثر ترکی نيز که معطوف به تشويق تاريخ نويسی توسط مغولان بود، سعدالدين وراوينی (برگردانندهی مرزباننامه از لهجهی طبری، صفیالدين عبدالمؤمن ارموی (مؤلف رسالهی شرعيه در موسيقی)، اسماعيل بن محمد تبريزی (نويسندهی کتاب حيوة النفس و رسالهی نصيريه) ظهور کردند. حافظ محمد بن علی قوشچی پسر ملاهادی قوشچی مؤلف کتابی است در تاريخ آل چنگيز و تاريخ ختای که همان کتاب مجدالدين محمد بن عدنان مورخ سدهی هشتم را به ترکی ترجمه کرده است. در سدهی نهم دو کتاب ديگر نيز به شعر موجود است.
1- کتاب «اختيارات قواعد کليه يا دايرهی جهان نما» نوشتهی ايبری خوجا ابن عادلی در 839 ق/ 1459م.
«کتاب کوامل التعبير بوازيجی» نوشتهی خضر بن عبدالهادی بوازيجی که به سلطان سليمان قانونی هديه شده است. نثر کتاب که در بارهی تعبير خواب است، نثر ترکی آذربايجانی سدهی نهم هجری است. اين کتاب مجموعهی لغت گران سنگی است. نسخهی خطی آن در باکوست که توسط رستم عليف تصحيح و به چاپ رسيده است.
در شعر نيز میتوان به اين نکته اشاره کرد که سلطان احمد جلايري در سرودن شعر زبردست بوده و به سه زبان پارسی، ترکی و عربی شعر میسرود. ديوان شعری از او که در 808 ق تدوين شده و با مينياتور تزئين شده است، در گالری هنر فرير در واشنگتن نگهداری میشود. از ديگر شاعران میتوان ابوسعيد نسيمی حسينی شيرازی را نام برد. او از سادات بسيار محترم و از صوفيان فارس بوده و در شيراز میزيست. غزل عارفانه را نيکو میسرود. در زبان ترکی شاعری توانا بود. ديوان او شامل 2 هزار بيت معروف است. گفتنی است که دو کانون فرهنگی در پيشرفت زبان ترکی بسيار کوشا بودند: 1. عثمانی 2. تيموريان در هرات
در عثمانی تا سال 656 ق/ 1277م دفتر و ديوان فارسی بود. در اين سال محمد قارامان اوغلو پس از فتح قونيه، زبان ترکی را رسميت داده و زبانهای ديگر را در دربار و بارگاه و ميدان ممنوع کرد. قبل از اين تاريخ حتی شاعران زيادی به تأثير از احمد يسوی عارف بزرگ ترک، به ترکی شعر میگفتند. مولانا جلال الدين رومی 17 قطعه شعر ترکی دارد. احمد فقيه، شياد حمزه، يونس امره (1320-1250م) و سلطان ولد (فرزند مولانا) از شاعران ترکی سرا بودند. يونس امره معادل نقش مولانا در زبان فارسی، در زبان ترکی جايگاه دارد. او مفاهيم عرفانی و عقيدتی را به زبان سادهی ترکی و به شعر نوشته است.
قاضی لطف الله بن ابو يوسف حليمی از لغت نويسان معروف عثمانی بود. از تأليفات او «کتاب القاسميه» يا فرهنگ حليمی معروف به «لغت حليمی» ترکی به فارسی است. او به فارسی نيز شعر میسرود و تخلص حليمی داشت خطيب رستم مولوی از صوفيان ساکن قونيه از طريقهی مولويه از لغت نويسان و شاعران معروف است. او کتاب «وسيلة المقاصد» را در لغت ترکی به فارسی در 904 ق نوشت و نيز خلاصهای در صرف و نحو فارسی به شعر ترکی نظم کرده است.
محمود بن محمد دلشاد شروانی که به عثمانی رفته و در آن جای گرفته بود، در طب و معدنيات ماهر بود. او در سال 841 ق کتاب مختصری در طب و کتاب ديگری در جواهر به نام تحفهی مرادی به ترکی نوشته است. محمود بن عثمانی لامعی برسوی (مرگ 939ق) از شاعران زبردست بوده و پارسی و ترکی را نيکو میسرود. او کتابهای حسن و دل (فتاحی نيشابوری)، سلامان و ابسال (جامی) شواهد النبوه (جامی)، نفحات الانس(جامی)، ويس و رامين (فخرالدين اسعد گرگانی)، وامق و عذرا (عنصری)، صد معما (مير حسن نيشابوری) و هفت منظر (هاتفی) را به ترکی ترجمه کرد. هم چنين او خود، وامق و عذرا را به نظم ترکی درآورد.
کار ترجمه همچنان به قوت ادامه داشت. امير جعفر طغرايي کتاب انيس العارفين را به ترکی برگرداند. حکيم شاه محمد بن جامی مبارک شاه قزوينی کتاب حيوة الحيوان نوشته کمال الدين محمد بن موسی ابن عيسی اميری و کتاب مجالس النفايس نوشتهی امير عليشاه نوايي را به ترکی ترجمه کرد. شهاب الدين ابوالعباس ابن عرب شاه دمشقی (تولد 791ه.ق/ مرگ 854 ق) کتابهای جوامع الحکايات و لوامع الروايات، تفسير ابوالليث سمرقندی، تعبير دينوری و منظوم تعبير قادری را به ترکی ترجمه کرده و خود کتابهای عجايب فی نوائب تيمور يا فی اخبار تيمور (که مرتضی نظمی زاده بغدادی آن را در سال 1110ق به ترکی برگرداند) و شرح فتوحات تيمورات، کتاب «التأليف الطاهر فی شميم الملک الظاهر ابن سعيد» و «ترجمان المترجم بمنتهی الارب فی لغة الترک و العجم و العرب» و هم چنين کتابی به نام «غرق السير فی دولة الترک و التتر» را نوشته است. شايان ذکر است که در عثمانی به رغم تحکمات برای استفاده از زبان ترکی، زبان فارسی را همچنان به مانند زبان عربی ارج مینهادند. چون بيشتر کتابهای ادبی و فلسفی گذشته به فارسی و عربی بود. سلطان ولد (623-712ق) فرزند مولانا ده غزل کامل ترکی دارد. او منظومهای به نام ارباب نامه دارد که در آنجا 156 شعر ترکی به نظم آورده و اين ابيات از قديمیترين نمونهی شعر ترکی جديد است. با اين حال او چنين میگويد:
تورگجه اگر بيليديم بير سوزی بين ايليهديم
تاتجه اگر ديلر سوز گويم اسرار اولی
او در کتاب «ابتدا نامه» خود میگويد:
گذر از گفت ترکی و رومی چون از اصطلاح آن محرومی
ليک از پارسی گوی و از تازی چون که در هر دو خوش همی تازی
مرکز فرهنگی ديگری که بر روند رشد ترکی در آذربايجان تأثير گذارد، هرات بود. اين شهر شاعران بزرگی چون عبدالرحمن جامی را در خود جای داده بود. امير عليشير نوايي (متولد 844 ق) دولتمرد کاردان تيموريان، بزرگترين امير دربار سلطان حسين بايقرا بود. امير عليشير در فارسی فانی و در ترکی نوايي تخلص میکرد. او به زبان ترکی عشق میورزيد و خود به ترکی جغتايي شعر میسرود. او بزرگترين شاعر ازبکستان است. او کتابهايي مانند عروض ترکی يا رسالهی عروضيه (ترکی)، لغات ترکی به فارسی، تاريخ انبياء (ترکی)، منشأت (ترکی)، ميزان الاوزان (ترکی)، نسائم المحبه (ترکی در ترجمهی نفحات الانس جامی) و نظم الجواهر (ترکی) را نوشته است. او به شاعران توصيه میکرد تا به ترکی شعر بسرايند. او برای اثبات اين که ترکی قدرتمندتر از فارسی است و وسيعتر و کاملتر، کتابی به نام «محاکمه اللغتين» را به فارسی نوشت. کتاب مهم ديگر او «مجالس النفايس» است که تذکرهی شعرای فارسی زبان سدهی نهم (تاليف 896 ق) به ترکی است. علاوه بر او نجم الدين طارمی از ادبای دربار بايقرا نيز کتاب کامل التاريخ ابن اثير را به ترکی برگرداند.
در آذربايجان نيز نظم و نثر ترکی جلوهای پرفروغ داشت. نعمت الله کشوری در آثار ترکی خود از شاعرانی چون فردوسی، سعدی و حافظ تأثير پذيرفته است. در اشعار خليلی تأثير حافظ و مولوی به خوبی مشخص است. وی مثنوی «فرقت نامه» را به تأثير از مثنوی معنوی سروده است.
در ترجمه نيز، کتاب معجزنامه توسط شخصی به نام مقصودی در 921ق به ترکی ترجمه شد. کتاب شامل معجزات پيامبر و حکايات علی (ع) بود. کتابهای «اسرارنامه»، «مصيبت نامه» و «الهی نامه» عطار نيشابوری توسط احمد تبريزی به صورت برگردان آزادی به نام «اسرارنامه» به ترکی ترجمه شد. کتاب «گلشن راز» شيخ محمود شبستری توسط ولی شيرازی به ترکی برگردانده شد. شيرازی ابيات زيادی بر آن افزود به طوری که حجم آن دو برابر شد.
اوزون حسن آغ قويونلو حاکم نيرومند آذربايجان، علاقهی زيادی به ترکی داشت، به دستور او قرآن به ترکی ترجمه شد. او اعتقاد داشت که خواندن ترجمهی ترکی قرآن نيز عبادت است. سلطان يعقوب آغقويونلو نيز به فارسی و ترکی شعر میسرود. از ديگر شاعران ترکیسرا میتوان اسعد فرزند سعد الدين بن حسن تبريزی (متولد 978ق) و حکيم بديعی تبريزی (مرگ 980) و تنهايي ارسبارانی را نام برد.
ظاهراً اولين تأليفی که از فارسی به ترکی ترجمه شد، کتاب «سندباد نامه» بود. از قرن نهم و دهم بسياری از آثار منظوم و منثور کلاسيک فارسی ترجمه شد. که میتوان به «گلستان سعدی» (سيف سرايي)، «خسرو و شيرين» (قطب خوارزمی)، «انوار سهيلی» با عنوان «همايون نامه»، «بلبل نامه»ی عطار به عنوان «گلشن ابرار» توسط منيری، «منطق الطير» با عنوان «گلشن سيمرغ» توسط قارا تولی زائری پير محمد، خمسه نظامی و يوسف و زليخای جامی اشاره کرد. شاعری نيز به نام خطايي نزديک با دوران شاه اسماعيل صفوی، يوسف و زليخايي به نام سلطان يعقوب آغ قويونلو به ترکی نظم کرده است. الهی اردبيلی (کمال الدين حسين فرزند خواجه شرف الدين عبدالحق) (870-950ق) رسالهای به زبان ترکی در بارهی امامت نگاشته است.