چند کلمه ترکی و معادل فارسی آن
مقدمه :
زبان ترکی از طرف زبانشناسان به عنوان سومین زبان قانونمند وتوانمند دنیا شناخته شده است و حتی یکی از زبان شناسان بنام زبان ترکی را اعجاز غیر بشری معرفی کرده است. ● زبان ترکی حدود 24000 فعل دارد که در فارسی بیش از 5000 نمی باشد ● حدود 1650 لغت ترکی آذربایجانی شناخته شده است که برای آنها لغات مستقلی در فارسی نیست. مانند یایخالاماق، یوبانماق، یودورتماق و…. ● چند هزار لغت با ریشه ترکی در زبان فارسی موجود است که از این لغات بیش از 600 لغت جزء کلمات مصطلح و روزمره است. مانند آقا ، خانم ، سراغ، بشقاب، قابلمه، دولمه، سنجاق، اتاق، من، تخم، دوقلو، باتلاق، اجاق، آچار، اردک، آرزو، سنجاق، دگمه، تشک، سرمه، فشنگ ، توپ ، تپانچه، قاچاق، گمرک، اتو، آذوقه، اردو، سوغات، اوستا، الک، النگو، آماج، ایل، بیزار، تپه، چکش، چماق، چوپان، چنگال، چپاول، چادر، باجه، بشگه، بقچه، چروک،….
اینک از انسان شروع می کنیم:
دده: پدر بزرگ
ننه: مادر بزرگ
آتا و بابا: پدر (فادر انگلیسی)
آنا: مادر (مادر انگلیسی)
قایین: ( برادر زن و یا برادر شوهر)
بالدیز: ( خواهر زن)
باجاناق: ( این کلمه در فارسی معادل ندارد و به همین شکل استفاده می شود.)
گؤرومجه: ( خواهر شوهر)
قارداش: برادر (بطور مطلق)
آغا بَی: برادر بزرگ
اینی: برادر کوچک
آبلا: خواهر بزرگ
باجی: خواهر (بطور مطلق)
مانی: عمو (عمّ در عربی)
تی زه: خاله (خالة در عربی)
دایی: دایی ( این کلمه تركی در فارسی معادل ندارد و به همین شکل استفاده می شود.)
و اما در حیوانات
اینک: گاو ماده
سیغیر: گاو (مطلق)
اؤکوز: گاو نر (که به گاو آهن بسته می شود)
بوغا: گاو نری که آماده مبارزه و یا جفت گیری است.
گؤنگه: گاو نر گوشتی
دؤیه: گاو ماده جوان
توسون: گاو نر جوان
دانا: گوساله یک ساله
بوزاو: گوساله شیر خوار
دامیزلیق: گاو نر یا ماده ای که برای ازدیاد نسل نگهداری می شود.
قوُیون: گوسفند
قُوچ: قوچ ( که کلمه ترکی است)
بورولموش ارکک: (قوچی که آخته شده است)
توخلو: گوسفند نر یکساله
شیشک: گوسفند ماده یکساله
قویروق لو: گوسفندی که از جنس آسیایی است.
قیسا قویروق: گوسفندی که از جنس استرالیایی و یا مرینوس می باشد.
تاولی: برّه جوان گوشتی
قوزو: برّه
———-
اؤردک: مرغابی
سونا: مرغابی نر
یاشیل باش: مرغابی ماده
چؤرکه: مرغابی
جوللوخ: مرغابی نیزار
قارا باتاخ: مرغابی سیاه
قاش قالداخ: مرغابی سرخ
آلما باش: مرغابی که سر بزرگ دارد.
قاشیق قاقا: مرغابی که منقارش مثل قاشق* است.
گؤی قاناد: مرغابی آبی رنگ
دمیر قاناد: مرغابی که در هنگام پرواز دیر اوج می گیرد.
آلا تینجا: مرغابی که رنگ سیاه و سفید دارد.
باخچان: مرغابی که چشمان قشنگی دارد.
آنقوت: مرغابی قهوه ای رنگ که از هوش کمی برخوردار است و زود به دام می افتد.
” چند فعلی که در فارسی معادل ندارد:
سیپقارماق: نوشیدنی را بصورت مکیدن نوشیدن
تامسیماق: نوشیدنی را یک دفعه سر نکشیدن، بلکه جرعه
جرعه و با لذت خاصی نوشیدن.
آغلاماق چشیتلری: انواع گریه کردن:
آغلامسینماق: بغض کردن و چشم ها را تر ساختن.
اینلمک: یواش و بی صدا گریه کردن
سیزلاماق: گریه و زاری کردن
سیتقاماق: با حالت التماس گریه کردن
هیچقیرماق: با صدای گرفته که حاکی از زیاد گریه کردن است،
گریه کردن
هؤنگورلمک: زار زار گریه کردن
زیریلداماق: گریه ای که دیگران خوششان نیاید و یا گریه بچه
گانه و غیر منطقی
اینقالاماق: گریه بچه شیرخوار
فعل واجب الاداء در فارسی و عربی وجود ندارد و باید حتما از كلماتی همچون ” باید ” و ” المفروض ” و مانند آن استفاده کرد. به این فعل در ترکی ” گرکلیلیک کیپی ” گفته می شود:
یتیشملیییک: باید خودمان را برسانیم.
یمه لیسن: باید بخوری
فعل شرط در فارسی و حتی در عربی وجود ندارد. برعکس فعلهای شرط ترکی که از کاربردی ترین افعال است و ترك زبان را از استخدام حروف شرط بی نیاز می كند:
گلسه: اگر بیاید
ده سه: اگر بگوید
ایچسه: اگر بنوشد
فعل تمنی ( ای کاش …) در فارسی و حتی در عربی وجود ندارد. به این فعل در ترکی ” دیلک” ویا “ایستک کیپی ” گفته می شود:
اولایدی: ای کاش می بود
قیزیل گول اولمایایدی: ای کاش گل سرخ نبود
سولمایایدی: ای کاش زرد نمی شد
قدرت مشتق سازی از خود کلمه در عربی و ترکی بی نظیر است درحالیكه در زبان فارسی بسیار كم و ضعیف دیده می شود:
ایتی: تیز
ایتیلتمک: تیز کردن
ایتیله شمک: تیز شدن
———–
دؤز: درست
دؤزه لمک: درست شدن
دؤزه لتمک: درست کردن
دؤزمک: به نظم درآوردن
دؤزولمک: به نظم کشیده شدن
———–
ساری: زرد
سارالماق: به رنگ زرد درآمدن
سارالتماق: به رنگ زرد درآوردن
———–
به زک: زینت
به زه مک: زینت کردن
به زنمک: مزین شدن
نکته مهم: در ترکی فعلی وجود دارد بنام فعل دو طرفه، یعنی
گوینده و فاعل فعل در آنِ واحد، مفعول آن فعل هم محسوب
می شود. به این فعل در ترکی ” دؤنوشلو ” فعل می گویند.
مثل مزیَّن شدن در فارسی که اصل آن از کلمه زُیّن در عربی
گرفته شده است که معنای آن زینت شدن یك وسیله دیگری
است. در حالیکه معنای کلمه ” به زنمک” در ترکی زینت شدن
به وسیله خود شخص است.
الآن بعضی نمونه ها از این فعل بی معادل در فارسی:
اؤرتونمک: خود را پوشانیدن
یووونماق: خود را شستشو دادن
قوُ جونماق: از درد به خود پیچپدن
متعدی کردن فعل در بسیاری از افعال فارسی غیر ممکن است
و باید از راههای دیگری استفاده کرد. ولی در ترکی همه افعال
لازم را می توان از همان ریشه متعدی کرد:
کسمک —» کستیرمک: بُریدن —» بُراندن ( یعنی کس دیگری
را به بریدن وادار کردن)
آلماق—» آلدیرماق: خریدن—» خَراندن! ( یعنی کس دیگری را
به خریدن وادار کردن)
ساتماق—» ساتتیرماق: فروختن—» فروختاندن! ( یعنی کس
دیگری را به فروختن وادار کردن)
یریمک—» یریتمک: راهاندن رفتن—» رفتاندن! ( یعنی کس
دیگری را به راه رفتن وادار کردن)
فعل امر در فارسی تابع قاعده خاصی نیست و از ریشه فعل
درست نمی شود. به نظر زبان شناسان بی قاعده بودن هر
زبان نشانه ضعف و سستی آن زبان است.
پختن—» پز! (خ—» ز تبدیل شده است)
رفتن—» رو! (ر—» و تبدیل شده است)
کردن—» کن! (د—» ن تبدیل شده است)
دیدن—» ببین! ( که اصلا از مصدر دیدن فعل امر ندارد.)
درد دل: بدون هیچ تعصبی می گویم که اگر کسی در ایران متولد نشود و اینها را از این و آن نشنود و ازبر نکند، تا سالیان سال نمی تواند یاد بگیرد. این مشکل را دوستان خارجی مقیم ایران همگی اظهار می کنند و از بی قاعدگی فارسی شکایت دارند. در حالیکه فعل امر در ترکی از ریشه اصلی کلمه ساخته می شود و در این خصوص یک استثنا هم در ترکی یافت نمی شود.
بسیاری از ظرافت ها و فرق های ظریف در افعال ترکی وجود دارد که آنها را با زبان فارسی نمی توان بیان کرد. مثلا ” قوُوماق ” و ” قوُوالاماق ” هر دو در فارسی به معنای طرد کردن و دور کردن است. در حالیکه بین آنها فرق جزیی وجود دارد که ترکها در استعمال آن را لحاظ می کنند.
اسم آلت اصلا در فارسی معنا و مفهومی ندارد. اما در عربی و ترکی از قاعده خاصی تبعیت می کند:
بورماق: پیچاندن—» بورقو: پیچ
چالماق: نواختن—» چالقی: آلت نواختن مثل ساز و غیره
سیلمک: پاک کردن—» سیلگی: پاک کن
سَرمک: پهن کردن—» سَرگی: فرش و یا هر چیز دیگری که بر
زمین پهن شود.
گل گیت: رفت و آمد—» گلن گیدن ( در اسلحه. این کلمه معادل
فارسی ندارد)
قاپاماق: درپوش گذاشتن—» قالپاق (در ماشین که به همین
شکل در فارسی استعمال میشود.)
یاتماق: خوابیدن—» یاتاغان (در ماشین که به همین شکل در
فارسی استعمال میشود.)
اسم زمان و اسم مکان را در فارسی اصلا نباید حرفش را زد. فقط در بعضی مواقع با اضافه کردن پسوند “گاه” می توان اسم مکان و یا زمان ساخت که آن هم از خود کلمه مشتق نمی شود:
یاتماق: خوابیدن—» یاتاق: محل خواب و یا رختخواب
بارینماق: پناه گرفتن—» باریناق: پناهگاه
قونماق: نزول کردن به مکانی—» قوناق: منزل، کاروانسرا
دورماق: ایستادن—» دوراق: محل وقوف، ایست گاه
قوروماق: محافظت کردن—» قوُروق: منطقه محافظت شده یا قورق که در فارسی هم استعمال می شود.
اسم مصدر در ترکی دقیقا از ریشه کلمه ساخته می شود. ولی در فارسی یا از ریشه دیگری ساخته می شود و یا اصلا ساخته نمی شود. نگاه کنید:
قاچیرماق: ربودن—» قاچاق: در فارسی هم مجبورا لفظ ترکی آن استعمال می شود.
چالیشماق: باهم کارکردن، درگیر مسأله ای بودن—» چالیش و چلیشکی: چالِش ( در فارسی مجبورا ترکی آن را بکار می برند)
یاساماق: قانون گذاری—» یاساق: غیر قانونی ( در فارسی مجبورا عربی آن را بکار گرفته اند)
برای تقویت رنگها در فارسی فقط می توان از پیشوند ” بسیار ” و مانند آن استفاده کرد.
در ترکی هر رنگی صفت خاصی دارد که در نوع خود بی نظیر است:
قاپ قارا: بسیار سیاه
آپ آغ: بسیار سفید، سفید خالص
یام یاشیل: سبز سبز
ساپ ساری: زردِ زرد
( ملاحظه می کنید که در فارسی احیانا با تکرار اسم رنگ این کار صورت می پذیرد که قابل مقایسه با زبان ترکی نیست.)
برای مصغر کردن در فارسی مجبورا باید کلمه کوچک یا پسوند “چه” و حرف كاف ( در مواردی كمیاب و غیر قابل استعمال( را به کلمه مورد نظر اضافه کرد، مثلا بخاری کوچک، جمله کوچک و یا کوتاه، مرد کوچک ( البته مردک که در فارسی بصورت مصغر بکار می رود صرفا برای توهین و حقارت بکار می رود و معنای مطلوب را نمی رساند و پسوند “چه” هم استعمالهای نادری دارد) اما نمونه های تصغیر در ترکی:
قالاچیق: قلعه کوچک
تپه جیک: تپّه کوچک
دره جیک: درّه کوچک
محمود جوق: محمود کوچک
صیغه ترحم در فارسی وجود ندارد و در عربی به اشکال مختلف می توان آنرا بیان کرد. اما در ترکی بسیار ساده و قاعده مند است:
قیزجاغیز: دخترک بیچاره
قادین جاغیز: زن بینوا
صفت تقویه در فارسی وجود ندارد. مثلا اگر بخواهی مقدار دایره ای بودن شکلی را با تأکید بگویی، باید از کلمه بسیار دایره وار و امثال آن استفاده کنی. اما در ترکی هر صفتی را با لفظ خاصی می توان تأکید کرد:
یوس یووارلاق: بسیار دایره وار
ترتمیز: بسیار تمیز
زیر دلی: صد در صد دیوانه
قاپ قارانلیق: تاریکی محض
ایپ ایستی: خیلی گرم
دارما داغین: بسیار ریخت و پاش، خیلی بی نظم
برای بزرگ نمایی و یا کوچک نمایی فعل انجام شده در فارسی باید از پسوند و پیشوندهای بسیار متعددی استفاده کرد. در حالیکه این امر در عربی و ترکی از خود فعل درست می شود. ( بحث پسوند و پیشوند به قدری در عربی کم استعمال می شود که حتی اگر از بیشتر عرب زبانان معنای کلمه پسوند و یا پیشوند را بپرسید متوجه نمی شوند! چرا که زبانشان احتیاجی به این مخلفات و حشویات ندارد. در حالیکه این بحث نسبت به فارس زبانان از اهمیت بالایی برخوردار است.)
گؤزل جه: به شکل بسیار زیبایی
یاواش جا: خیلی آهسته
قالین جا: بصورت خیلی کلفت
برک جه: بطور بسیار محکم
تعابیری همچون: ” قرار است که…” و یا ” لازم است که…” در ترکی از خود فعل مشتق می شود که جدا قدرت نمایی این زبان را می رساند:
چیخماق: بالا رفتن—» چیحیلاجاق داغ بوراسی: کوهی که قرار است از آن بالا برویم، همین جاست!
ایچمک: نوشیدن—» ایچیله جک سو بودور: آبی که قرار است نوشیده شود همین است.
یازماق: نوشتن—» یازیلاجاق اؤدَولری یازدیم: مشق هایی را که باید می نوشتم، نوشتم.
چؤزمک: حل کردن—» چؤزوله جک تاپماجالاری چؤزدوم: معماهایی را که قرار بود حل کنم، حل کردم.*
متأسفانه بعضی از ترکها تحت تأثیر ادبیات فارسی جمله بسیار شیوای بالایی را چنین بیان می کنند، که دقیقا ترجمه فارسی آن است:
اوُ معمالاری کی قراردی حل ایلیم، حل ایلدیم!
تیکیله جک کؤینک لری گتیردی: پیراهن هایی را که قرار است دوخته بشود آورد.
الان ترجمه آن به ترکی مندرس و بی محتوا : اُو کؤینک لری کی قراردی تیکیلسین، گتیردی!
تعابیری همچون ” به حساب آورد” و یا ” مهم شمرد ” در ترکی مانند باب استفعال در عربی از خود فعل مشتق می شود. که این هم در فارسی نیست:
اؤنم سه مک: مهم شمردن، مهم به حساب آوردنپ
قریب سه مک: غیر طبیعی و غیر عادی به حساب آوردن
آزیمساماق: کم شمردن
چوغومساماق: زیاد به حساب آوردن
بسیاری از تعابیر در فارسی مثبت و یا منفی ندارد. مثلا: ” عین خیالش نیست” که مثبت آن ” عین خیالش است” می باشد که عملا کاربرد ندارد. چونکه یک ترکیب چند کلمه ای است که از فعلی مشتق نشده است که منفی و مثبت داشته باشد. الان معادل ترکی آن را به سادگی خواهید دید:
اومورساماق: در عین خیالش بودن
اومورساماماق: در عین خیالش نبودن*
نکته مهم: تمامی قواعد و مثالهای ذکر شده در حال حاضر در ترکی استعمال می شود. و اگر بعضی از آنها در ایران به فراموشی سپرده شده و جای آنرا کلمات فارسی گرفته است، این نتیجه فرهنگی دیگر زبانهاست. چرا که در ایران فرهنگستان و نظام خاصی برای یادگیری قواعد دستوری ترکی وجود ندارد. پس ترکی به نفسه اشکالی ندارد و اشکال در ماست.
از نمونه کلمات اصیل ترکی که در هیچ زبانی معادل ندارد، کلمه ” یاکامُوز” است. این کلمه در ترکی به معنای انعکاس نور ماه در روی آب دریاست، که شب ها در روی آب مانند چشمک زنی می درخشد. این کلمه از طرف هییت زبان شناسی آلمان به عنوان کلمه سال برگزیده شد. خوشبختانه رسانه های ایران هم این نکته را در تلویزیون و مطبوعات به خوبی نشان دادند. زبان غنی و اصیل ترکی منبع این چنین ظرافت هاست که روح انسان را نوازش می دهد.
تبدیل شدن چیزی به چیز دیگر، مثل تبدیل شدن قلب انسان به سنگ در ترکی، از دیگر مزیات این زبان در مشتق سازی است:
داش: سنگ—» داشلاشماق: تبدیل به سنگ شدن
کؤمور: زغال—» کؤمورلشمک: تبدیل به زغال شدن ( این با زغال شدن و یا سنگ شدن فرق دارد. به این حالت در عربی استحاله می گویند. و معادل ترکی آن: ” داش اولدو” می باشد.)
ساختن فعل از ریشه اسم، همچون عربی اوج قدرت و شاهکار ادبی ترکی به حساب می آید:
یومورتا: تخم مرغ—» یومورتلاماق: تخم گذاشتن
گؤنش: آفتاب—» گؤنش لنمک: حمام آفتاب گرفتن
داش: سنگ—» داش لاماق: سنگ پرتاب کردن
ال: دست—» اللمک: با دست ور رفتن، دست کاری کردن
آیاق: پا—» آیاقلاماق: پایمال کردن—» آیاق لانماق: به پا خواستن، قیام کردن
اصوات حیوانات و یا اشیاء مثل صدای افتادن قطرات و چکه کردن، خشمگین شدن سگ و گرگ به هنگام دیدن انسان، که صدای مخصوصی در می آورند و صدای دیگر جانوران در ترکی مانند عربی بسیار متنوع است. این صداها در فارسی غیر قابل بیان و یا خیلی سحت است. اما ترکی مثل عربی در این زمینه هم غنی است:
بؤیورمک: صدای غرش گاو نر
کؤکره مک: صدای غرش شیر
شاخماق: صدای غرش رعد و برق*
گؤرولده مک: صدای صاعقه آسمانی
هاولاماق: پارس کردن سگ
اولاماق: زوزه کشیدن گرگ
میریلداماق: صدای تهدید آمیز سگ و گرگ
قیزغیرماق: صدای سوت مانند مار افعی
شاکیماق: چهچهه زدن قناری
اؤتمک: صدای چهچهه بلبل و غیره
* نکته: در فارسی کلمه رعد و برق و صدای آن که صاعقه
نامیده می شود، همگی برگرفته از عربی است
خیلی عالی بود.. در حدی که کسی که ترکی بلد نیست واقعا میتونه سردربیاره . و راحت یاد بگیره..یاشیاسیز
خواهش میکنم خیلی ممنون
سلام بسیار عالی بود اگرکتاب جامع وکاملی تواین زمینه هست معرفی کنید البته به فارسی توضیح داده بشه ممنون میشم بهم معرفی کنید
با سلام
به روی چشم حتما
لینک زیر هم میتواند مفید باشد
+ هزار کلمه دخیل ترکی در فارسی
این مقاله خیلی تعصبی بیان شده و در اون تخریب پذیری زبان فارسی صورت گرفته
با سلام
به هر حال اکثرا چون فارسی را در ایران بلدند برای همین ترکی با فارسی مقایسه شده و در ضمن بجز واقعیت هم چیز دیگری نوشته نشده و اصلا تعصبی نیست مگر اینکه خودمان تعصبی یه مسائل نگاه کنیم و از قبول واقعیت امتناع کنیم
دوست عزیز در ضعف زبان فارسی شکی نیست
ولی کاملا مشخصه که هدف شما چیه! حالا اگه شما دوست ندارید قبول نکنید
خودتون چن تا کامنت پایین تر گفتید چون ترکی زبان مادری من هست دارم بهش خدمت میکنم کار بسیار صحیح البته روش درست باید انتخاب شه که متاسفانه شما نکردید
من خودم اصالتا فارس زبان نیستم ولی دلیل نمیبینم در مقابل توهین ها بی تفاوت باشم
سلام
خیلی ممنون از نظرتون
و خیلی متاسفم که این پست را شما به عنوان توهین میدانید و از این بابت معذرت میخواهم و البته انتشار مطالب در سایت همیشه در بین بازدیدکنندگان موافق و مخالف دارد
البته کتابها و مطالب زیادی هستند که چون اکثریت ایران ترک و فارس هستند به مقایسه و بررسی این دو زیان پرداخته اند
و در ضمن من برعکس شما اصلا اعتقاد ندارم به اینکه فارسی زبانی ضعبف است همه زبانها برای خودشان معجزه ای هستند
موفق باشد
سلام. بیلمیرم نمنه دیئم، آغزی آچق قالیر آدام، 18 ایل تورک یاشامشام بولارین چوخون بیلمیردیم. سنی ساغ اولاسان بولاری آیدینلاشدیردون.
سلام
چوخ سئویندیم کی اؤز آنا دیلیزه ارزیش وئریب و تورک دیلینه گوره مطالعه ائدیسیز…یاشاسین سیزی
سلام من به عنوان یه هموطن شما که با زبان ترکی آشنایی ندارم باید بگم واقعا تحت تاثیر ظرایف زبان ترکی قرار گرفتم و واقعا دوسدارم ترکی رو یاد بگیرم. ولی این دلیل نمیشه شما یا هرکس دیگه ای بخواین زبان شیوا و روان فارسی رو که لحن و کلام بی شک زیباترین زبان دنیاست رو زیر سوال ببرید. ترکی مطمئنا زبانی فصیح و قانونمنده ولی در خلق آثار ادبی هیچوقت به پای زبان فارسی نمیرسه و این رو تاریخ هزارساله حکومت ترکان برایران که از قضا اوج شکوه ادبیات پارسی هم بوده ثابت کرده. درضمن فراموش نکنید زبان فارسی همیشه زبان اول ایران بوده با تمام زیباییها و احیانا نواقصش
با سلام
خدایی ناکرده کسی به زبان فارسی توهینی نکرده فقط این یک مقاله است درمورد زبان ترکی که بعضا با اصطلاحات و عبارتهای زبان فارسی مقایسه شده و هدف تنها آموزش میباشد
در ضمن طبق گفته خودتون چون با زبان ترکی آشنایی ندارید برای همین نظرتون در مورد آثار ادبی ترکی اینگونه است انشاالله ترکی را یاد بگیرید و با ادبیات و تاریخش بیشتر آشنا یشید نظرتون عوض خواهد شد
خیلی ممنون از نظرتون
با سلام. من به تمام زبانها احترام و ارزش قایلم . زبان خودش یک میراثه که از نیاکان ما بهمون ارث مونده و اونو باید حفظ و نگهداری کنیم تمام زبانهای داخل ایران تورکی عربی کردی بلوچی تالشی گیلکی و … همه این زبانها باید مثل میراث فرهنگی باید حفظ و نگهداری بشه و متاسفانه تو کشور ما هدف نابودی تمام زبانها که همشون هم از زبان فارسی هم قدیمیتر و هم خالصتر و هم قدرتمندتر هست است و تمام خرج و سرمایه به فارسی که میشه گفت زبان نیست میشه چراکه اگه شما فقط و فقط کلمات تورکی و عربی رو از زبان فارسی خارج کنید اصلا کلمه ای واسه صحبت کردن نمیمونه اگه باور نمیکنید امتحان کنید. ولی دیگه اون زمان گذشته که ملت در خواب باشن الان ملت آذربایجان به تورکی زبانشون افتخار میکنن. یاشاسین تورک یاشاسین آذربایجان
بیگ لایک به تو
خیلی ممنون از لطف شما
از زحماتتان بسیار ممنونم خدا قوتتان بدهد امید است بتوانم بعنوان یک هم زبان نهایت استفاده را برده ودر ترویج ان قدمی برداشته باشم
خواهش میکنم و خیلی ممنون از لطف شما
با سلام وبلاگ مناسبلی داری انشالله که در راه ترویج ترکی ایرانی موفق باشی در ضمن با رعایت اصول اخلاقی وعلمی ومنطقی و رعایت قوانین نظام اسلامی در سایتتان موجب موفقیعت کارتان خواهد شد .
سلام لیقینان : یاخجی وبلاقئون واردی انشالله کی ایران تورکلریینین فرهنگین گوستمده موفق ائولاسان . و اونوچون کی اصول اخلاقینی وعلمنی ومنطقی رعایت الییرسن وجمهوری اسلامینین قانونون رعایت الییرسن ایشلرئونده موفق اولاسان .
همیشه سعی کن زبان کل کشورت رو یاد بگیری نه این زبون …. انگلیسی رو . البته باید بگم که انگلیسی یکی از زبان های دنیاست ولی زبان مادری بهتر از همه زبان هاست. به امید روزی که زبان فارسی از زبان های اصلی دنیا بشه
با سلام و ممنون از نظرتون
طبق گفته خودتان زبان مادری بهتر از همه زبان هاست من هم چون تورکم سعی میکنم به زبان مادرمی خودم زبان ترکی خدمت کنم و البته انگلیسی هم زبان بین المللی میباشد و یاد گرفتنش مفیده و شما هم میتونید با ایجاد سایت و یا سایر کارهای فرهنگی به زبان مادریتان کمک کنید.