استاد عاشیق عزیز رامش شهنازی
از آشیق های قره داغ
از عاشیقهای بلند آوازه آذربایجان در دوره معاصر است. پدرش مرحوم موسی در روستای «مزرعه جهانگیر» از منطقه هوراند در قره داغ آذربایجان شرقی زندگی میکرد و در دوران جوانی در پی مخالفت با ظلم و جور اربابان و فئودالهای منطقه، از زادگاه خود گریخت و از مرز آذربایجان شرقی گذشت و به جمهوری آذربایجان رفت و ساکن شهر گنجه شد و در آنجا با خانوادهای ایرانی وصلت کرد. بدین ترتیب عاشیق عزیز شهنازی در سال 1308 شمسی در گنجه از پدر و مادری ایرانی زاده شد. وی تا کلاس پنجم ابتدایی در آنجا تحصیل کرد و با ادبیات ترکی و الفبای کریل آشنا شد. در سال 1317 به همراه عدّه ای دیگری از ایرانیان مقیم آذربایجان، به کشور خود ایران بازگشت. پس از اقامتی کوتاه در تبریز به شهرستان اهر رفت. در اهر ادبیّات عرب، فارسی، قرآن و احکام را از مرحوم میرزا ابراهیم اهری فرا گرفت. آنگاه به همراه پدر و مادرش به زادگاه پدری خود بازگشت و به کارهای کشاورزی پرداخت. در آن روستا، هنرمندی به نام«عبد السّلطانی» زندگی میکرد که اهل هنر و موسیقی و شعر بود و ساز عاشیقی را خوب مینواخست.عاشیقی عزیز شهنازی، به اقتضای علاقه ذاتی اش به شعر و موسیقی، نزد عبد السلطانی میرفت و به آواز ساز او گوش میداد. وقتی عبد السلطانی، شوق و ذوق فراوان او را به ساز دید، حاضر شد که هنر نواختن ساز را به وی بیاموزد. چنین بود که عاشیق عزیز، نواختن ساز را آموختن و سالها به تمرین و ممارست پرداخت. وقتی زمینهء عاشیقی و سرودن شعر عاشیقی در او فراهم شد، به روستای حضار مسکین از توابع مشگین شهر رفت و در محضر مرحوم عاشیق اسد مسکین که در هنر عاشیقی استاد، و شاعر نیز بود به مدت دو سال رمز و راز هنر عاشیقی و سخنوری را فرا گرفت و بالاخره در نتیجه تلاش عاشقانه و خستگی ناپذیر، خود عاشیقی شاعر و هنرمند شد.
استاد عاشیق عزیز شهنازی،از سال 1348 به این سو در تبریز اقامت داشت.او در بین عاشیقهای آذربایجان به «استاد سخن» معروف است و برگردن اغلب عاشیقهای تبریز و آذربایجان حق استادی دارد. عاشیقهای دیگر در مجالس جشن و سرور و عید و شادمانی و در خلوت و جلوت، اشعار او را با ساز و آواز میخوانند. سرودههای عاشیق عزیز شهنازی، مشتمل بر موضوعاتی مذهبی، ملی، تاریخی، اجتماعی، حماسی، انقلابی و اخلاقی است.او از عاشیقهای پیشین آذربایجان به عاشیق قوربانی، عاشیق عباس توفار قانلی، عاشیق علسگر و خسته قاسم ارادت میورزد و خسته قاسم را به سبب مشرب عرفانیاش بیشتر میپسندد.
دفتر اوّل دیوان اشعار استاد عاشیق عزیز شهنازی با نام بوتورپاقلییام در سال 1369 در تبریز به چاپ رسیده است.
دانلود کتاب بو تورپاقلی یام از عاشیق شهنازی [Download]
مکافت خانا بو دنیا اینان
چیخا جاق قاباغا یاخشی ایله یامان
«عزیز»دئییر مسکین قلبین سیندیرسان
سینارسان، اولارسان یارالی کؤنلوم!
@دنیا
دنیا بیر مئشه دیر انسان اودونچو چوخلار اودون ساتیر،کؤز آلیر گئدیر
نه ساتان یورولور،نه آلان دویور آخیردا بئش آرشین بئز آلیر گئدیر.
ظلمکار آغادان بیرقول یاخشی دیر چؤز کسیز وارلیدان یوخسول یاخشی دیر
کیم دئسه مخنّث چوغول یاخشی دیر ایماندان پایینی از آلیر گئدیر.
بیری تخته چیخیر اولور ظلمکار بیری یالتاق اولور،بیلمیر غیرت،عار
بیری ده دردینی دئینمیر آشکار «عزیز»تک الینه ساز آلیر گئدیر!
@ساوالان بابا
باخیب غم ائیله مه«ساوالان»بابا قوجامان تاریخلی ائللریمیز وار
دوشمنین اوره یین سؤکوب داغیدان پولاد دان دا محکم اللریمیز وار.
دئمه داها یوخدور ایگید سینه نده دور سادا نه قدر دوشمن کمینده
دعوا میدانیندا،دؤیوش گونونده دوشمن بوینون بوران قوللاریمیز وار.
«عزیز»هذیان دئمیر«ساوالان»بابا بسله دی یین اوغلان،قیزا مرحبا
دوشمن تاب گتیرمز قوپاندا دعوا سدلری اوچوران سئللریمیز وار.
@گؤرونمز
نامرد اولان کمیسه لرده ناموس،غیرت،عار گؤرونمز
قونشو سونا کج باخانین قاپیسیندا وار گؤرونمز
مرد لیگین سویون ایچه نه دوستلارا سفره آچانا
یاخشی یامانی شیخه نه دنیا هیچ واخ دار گؤرونمز
«عزیز»دئییر:قول أول مرده، آج یات،ال آچما نامرده
باشا چالار خیری-شرده مردده بئله کار گؤرونمز.