چیلله، کورد اوغلو، چیلله بئچه، قاری ننه چیلله سی، وده یئلی و ….
اطلاعات زیر را من از ریش سفیدان منطقه خودمان جمع آوری کردم كه گوشه ای از باور و عقیده توركان قره داغ را در زمستان بیان می كند. ممکن است رسومات مناطق دیگر تورك نشین ایران كمی متفاوتر از این باشد به هر حال اگر اشکال و کاستی داشت ببخشید.
بعد از تمام شدن بیوك چیلله، كیچیك چیلله شروع می شود و البته 8 روز مابین بیوك چیلله و كیچیك چیلله (چهار روز آخر بیوك چیلله و چهار روز از ابتدای كیچیك چیلله) چارچار نامیده می شود. در 8 روزی كه با اسم چارچار و در بعضی مناطق خیدیر بایرامی نیز نامیده می شود مردم حال و هوای دیگری دارند.
مهمترین تنقلات این شبها قوورقا است كه از گندم بدست می آید. و یا اینكه ازكوبیدن گندم قووت بدست می آید كه آن را با شكر یا قند و كمی آب مخلوط كرده می خورند.
با آمدن و رفتن چارچار افراد اینگونه می گویند
چارچار گلدی قیش گلدی
چارچار گئتدی قیش گئتدی
چیلله بئچه
بعد از تمامی كیچیك چیلله بایرام آیی شروع می شود كه هفت روز اول بایرام آیی به نام چیلله بئچه خوانده می شود.
در اولین روز چیلله بئچه كورد اوغلو در كولاك گرفتار می شود.
به عقیده مردم منطقه كورد اوغلو برای شكار از خانه خارج شده بوده كه موقع برگشت در كولاك گرفتار می شود و خودش را شبانه با زحمت به آسیابی می رساند در آنجا برای اینكه از سرما نجات یابد و یخ نزند تا صبع زود ( دان یئری آتینجان ) شروع به چرخاندن آسیاب می كند و اینگونه است كه بدنش گرم شده و از مرگ نجات می یابد.
اما آن شب در خانه كورد اوغلو مادرش نگران پسرش هست و اعتقاد بر این دارند كه اگر امشب را كورد اوغلو زنده بماند دیگر نخواهد مرد چون به زمین نفس خواهد آمد (یئره نفس گلجك ) و زمین را گرم خواهد كرد.
بعضی ها نیز اینگونه ماجرای كورد اوغللو را بیان می كنند:
روز اول چیلله بئچه كورد اوغلو برای شكار از خانه خارج می شود. هنگامی كه از كوهها برمیگشته دیر وقت می شود و او مجبور می شود همانجا بخوابد و بماند. برف شروع به باریدن كرده و روی كورد اوغلو را می پوشاند. اما بعد از نصفه شب ( گئجه یاریسی ) نزدیكیهای سحر بوغ بر زمین فرود می آید و زمین را گرم كرده و به آن نفس می دهد و اینطور می شود كه كورد اوغلو یخ نمی زند و از مرگ نجات میابد.
قاری ننه چیلله سی:
بعد از اتمام چیلله بئچه موقع آمدن « قاری ننه چیلله سی می باشد » كه ماجرای آن آنطوری كه از قدیمیها شنیده ام به زبان تؤركی می نویسم.
دئییللر كی دَوه لر قیشدا قیزیللار. آمما قدیم چاغلاردا یاشایان بیر قاری آرواد واریمیش كی اونون دَوه لری قیشدا قیزمیرلار. اونا گورا دوه لری قیزماقا گورا، قاری ننه تانری دان واخت ایستئییر و تانری دا اوچ گون او قاری یا سویوق هاوا یارادیر. بونا گورا اوچ گونده كی هاوا سویوق اولار آدینا قاری ننه چیلله سی دییرلر.
وده یئلی:
بعد از اتمام « قاری ننه چیلله سی » نوبت رسیدن « وده چاغی » می باشد. در این زمان بادی شروع به وزیدن می كند كه به آن « وده یئلی » می گویند.
باور بر این است كه « وده یئلی » تمامی بدیها و زشتیها و سردیهای زمستان را از كوهها جدا كرده و با خود می برد و یواش یواش زمین را برای زنده شدن و سرسبز شدن آماده می كند آنهم بصورت داد و فریاد كه به تؤركی می گویند: وده یئلی یئرین بیتگیلرینین اویانماسین هارایلاییر.
« وده یئلی » برف كوهها را آب كرده و به سیل تبدیل كرده و در دره ها سرازیر می كند، صدای جیك جیك پرنده یواش یواش بلند می شود.
آلا چلپو:
سه روز آخر زمستان نیز با نام « آلا چلپو» حوانده می شود. در این سه روز زمستان زور اخر خود را می زند كه هر از گاهی برف می بارد گاها هوا گرم و گاها سرد می شود خلاصه اینكه همه جور اتفاق ممكن است بیفتد.
به تؤركی:
بو چاغ هاوا گاه قیزارار، گاه بوزارار، گاه قارلار، هردن یاغار و…. امما دئمه لی بو كی دای ایش ایشدن كئچیب بو ایشلرینن قیش هئچ بیر ایش گورممز.
yaşasın turk ayınları yaşasın hhhhhheyy,,,,,,,,
سلام
چوخ ساغولون سیزیده یاشایین